دیوان سودمند

مجموعه اشعار صلاح الدین احمد (سودمندیان ) لواسانی

زمستان رفت وماندت رو سیاهی

هندی
دیوان سودمند مجموعه اشعار صلاح الدین احمد (سودمندیان ) لواسانی

زمستان رفت وماندت رو سیاهی

 
 
 
 
 
 زغال ای رو سیاهِ مردم آزار
 
گذشته دوره ات در کوی و بازار

نکن خلق خدا ، ازخویش بیزار

 

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

*************************

 

نجُستی خانۀ ، واماندگان را

ندادی شعله ای ، ره ماندگان را

نکردی گرم ، چون درماندگان را

 

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

************************

 

ندانی جان به لب ، آن خسته کی شد

به فکرت ، روزگاری سرد ، طی شد

چو پیش از بهمن و اسفند ، دی شد

 

زمستان رفت وماندت رو سیاهی

************************

 

تو گفتی آتشی در سینه داری
 
به سینه گوهری بی کینه داری
 
ببین چون ؟ چهره درآیینه داری
 
 
زمستان رفت و ماندت رو سیاهی
 
 

موضوعات مرتبط: گشتانه - ترجیع بند مربع

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:26 | نویسنده : هندی |

خدا رحمت کند سیمین ما کو؟

 
 
 
 

خدا رحمت کند سیمین  ما  کو؟

قدیمی یاور و محبوب  ما  کو؟

جلالش میزبان ، مهمان ما کو

 

عروجش را نگر ، ازبین ما رفت

**********************

 

به عمرش جز نکویی ها  نپویید.

از او جز رحمت و خوبی نجویید

ز دستش شاخه هرزی نرویید

 

عروجش را  نگر  از بین ما رفت

***********************

 

کتابش سووشون ، شه کار او بود

که  بی شک برترین آثار او بود

الهی نعمت  از ، دادار او  بود

 

عروجش  را  نگر از بین  ما رفت


 


موضوعات مرتبط: صنایع بدیع ابداعی خودمگشتانه - ترجیع بند مربع

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:25 | نویسنده : هندی |

قصه فیل و آن شب تاریک

 
 
 
 

بشنو از من حکایتی شیرین

وز سخن های کهنه و دیرین

نیست از مهر و زان مه سیمین

 

قصه فیل و آن شب تاریک

*******************

 

سخن از افتراق بی پایه است

قِلت نور و کِثرت سایه است

ماجرایی ، که نغز و پر مایه است

 

قصه فیل و آن شب تاریک

********************

 

پای فیل است و آن شب بی نور

گو چرا خواند آن ستونش ، کور

تو بخوان بهر این سر پر شور

 

قصه فیل و آن شب تاریک

********************

 

دید محدود و حس خود خواهی

می کِشد گر تو را به گمراهی

پس بخوان بهر درک و آگاهی

 

قصه فیل و آن شب تاریک


 
 

موضوعات مرتبط: صنایع بدیع ابداعی خودمگشتانه - ترجیع بند مربع

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:24 | نویسنده : هندی |

منم و لا اله الا او

 
 
 

 

بشنو ازعشق و از پریشانی

شور و حال و ز نور ایمانی

حال  ما را ، تو نیک میدانی

 

منم و لا اله الا او

*************

 

چون نه در بند فرقه و دینم

کل عالم ، مسخرش بینم

رام دامش که دانه برچینم

 

منم و لا اله الا او

*************

 

هر که دارد برای خود یاری

کی بود ، با کسی ، مراکاری

اوست تنها به قلب من جاری

 

منم و لا اله الا او

*************

 

صنمی بر جمال می نازد

عاشقش برکمال می نازد

منعمی کو به مال می نازد

 

منم و لا اله الا او

*************

 

می خورم وز شراب دردانه

می زنم جان و دلبه خمخانه

گو کجایند جان و جانانه

 

منم و لا اله الا او

*************

 

چون دمی پیش اهل راز شدم

بس زدم زخمه همچو ساز شدم

او شدم تا که سر فراز شدم

  

منم و لا اله الا او

************

 


موضوعات مرتبط: صنایع بدیع ابداعی خودمگشتانه - ترجیع بند مربع

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:23 | نویسنده : هندی |

به گمانم که عاشقت هستم.

 
 
 
 

 

 

گفته بودی،  که لولی  و مستم

ساغر و  باده  بر سر و دستم

تا که زنار در  رهت بستم

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

**********************

 

روی ماهت ،چو ماه عالمتاب

تو  بگو، من چگونه آرم  تاب

آن دو چشمت ربوده از من خواب

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

***********************

 

گشته  سهمم  همه پریشانی

سخن ات ، آیه  های ایمانی

چه  بگویم ، زآنچه می دانی

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

***********************

 

دی  شنیدم که رهروی بی جفت

جان و  دل را به این سخن می سفت

گویی از ، عمق  جان من ، می گفت

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

***********************

 

ای که سیمین بری و تن نازی

با  دلم این  چنین  مکن  بازی

فاش می گویمت  کنون رازی

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

***********************

 

الغرض ، بی بهانه میگویم

چهره با اشگ دیده می شویم

راز این  حال  زار می جویم

 

به  گمانم که عاشقت  هستم.

 


موضوعات مرتبط: صنایع بدیع ابداعی خودمگشتانه - ترجیع بند مربععاشقانه ها

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:23 | نویسنده : هندی |

بگو از جان ما چه می خواهی؟

 
 
 

گفته ای ، اهل حق و درویشی

در توجه ز دیگران پیشی

تا به کی مست شهوت خویشی

 

بگو از جان ما چه می خواهی؟

************************

 

ای که گفتی به خطه ای  شاهی

صاحب  لشکری  و خرگاهی

عاقبت بین ، نماندت جاهی

 

بگو از جان ما چه می خواهی؟

***********************

 

تو که مفتی شهرما هستی

خوردن نان دین بود پستی

تو چرا بد کنی  و بد مستی

 

بگو ازجان ما چه می خواهی؟

***********************

 

ای که کارت فقط  ربا خواری

از ترحم  صحیفه ات  عاری

بی اثردر تو گریه و زاری

 

بگو از جان ما چه می خواهی؟

***********************

 

هان ، که بر تن سپید جامه کنی

درد مردم دوا به نامه کنی

پس چرا خون دل به خامه  کنی

 

بگو از  جان ما چه می خواهی؟

************************

 

با توام نا نجیب  بازاری

سهم من ازتو است بیزاری

تا به کی خلق را می آزاری

 

بگو از جان ما چه می خواهی؟

************************

 

وآن ، که دائم  نشسته  بر کرسی

ازتن خسته جان چه می پرسی

جیب تو مملو است  و دل قرصی

 

بگو ازجان ما ، چه  می خواهی؟

************************

 

سنگ زیرین آسیا ماییم

صاف و بی غش ، بی ریا ماییم

گفته ای زشت و روسیا ماییم

 

بگو از جان  ما چه  می خواهی؟

             

 


موضوعات مرتبط: گشتانه - ترجیع بند مربعاجتماعیات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:20 | نویسنده : هندی |

چون چربی و قند و اوره بالاست

 
 
 
 
 

آن کهنه پزشک ، گفته روشن

خواهی  چو شوی  سلیم  و ایمن

هرگز  نخوری، برنج  وروغن

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

*************************

 

گفته است بکن  ز گوشت  پرهیز

حتی ،  اگر است  ،  خرد و ناچیز

این  است  ترا  ز بنده  تجویز

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

*************************

 

از دنبه  مخور  ، بلای  جون  است

دشمن به  تن و به  جوی خون است

دان خوردن آن  ، عین جنون است

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

*************************

 

هان ، گوش  به من همین قدرکن

از کله و پاچه ، بس حذر کن

اندیشۀ  خوردنش ، بدر کن

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

*************************

تو قند و شکر مجو که زهر است

قتاله نرین  ، فسون  دهر است

هرکس بخورد به خویش قهر است

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

************************

 

هی ، غره  نشو  چو کنت و لُردی

گر خامه و شیر و ماست، بُردی

ور  چرب  بود. بدان  که مُردی

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست

**************************

 

این  نسخه ما بلا عوض شد

بین جان وتنت ، پر از مرض شد

القصه رژیم  تو ، عوض شد

 

چون  چربی و قند و  اوره  بالاست 

 

 


موضوعات مرتبط: صنایع بدیع ابداعی خودمگشتانه - ترجیع بند مربع

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 23:19 | نویسنده : هندی |

تو چطوری موسیو؟

 
 
 

 

گفته بودی، به رفیقم مَتیو

قاطی کردی مثه موج رادیو

نداری تو خونتون  بار بی کیو؟

 

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

 ************************

 

آسمون ، ریسمون و می بافی به هم

میگی از معامله های ، بیش و کم

انگاری ، تموم شده  ،  قِصه ی غم

  

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

************************* 

 

شده بد  ، دور و زمونه می دونی

غصه رو، تو چشم  مردم می خونی

من میگم دروغکی ، تو می دونی

 

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

************************* 

 

جوونا خسته و دربدر شدن

یتیما ، بی کس و بی پدر شدن

دعا ها ، کم جون و  بی اثر شدن

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

************************* 

 

دیگه نیس ، گاو نر و مرد کهن.

نون دوزاری شد ، هزار تومن.

همه ،اهل ادب و شعر و سخن.

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

 *************************

 

الغرض ، گشته ز مردان خدا

با هزاران  افه و عور و ادا

این زمونه ، پُرٍ  اَز ، دزد و گدا

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

 ****************************

 


موضوعات مرتبط: گشتانه - ترجیع بند مربعاجتماعیاتکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:24 | نویسنده : هندی |

مجموعه اشعار صلاح الدین احمد لواسانی

تاريخ : چهار شنبه 14 بهمن 1399 | 17:0 | نویسنده : هندی |
تلمذ
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 76 الی .....
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 51 الی 75
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 26 الی 50
تک بیت های عاشقانه _ سری اول _ شامل ابیات 1 الی 25
جان بسر
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 7
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - بچه محل
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 6
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 5
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 4
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 3
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 2
بداهه فرمودند ، عرض کردم -1
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - ما چه لایق
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - شاخ سبیل همایونی
حس خوبی است حس تهرانی
باید ببینم تا به کی
زمستان رفت وماندت رو سیاهی
خدا رحمت کند سیمین ما کو؟
قصه فیل و آن شب تاریک
منم و لا اله الا او
به گمانم که عاشقت هستم.
بگو از جان ما چه می خواهی؟
چون چربی و قند و اوره بالاست
سر راهت
تو تنها نیستی
من آدمم
تنهایی ممتد
مسلخ عشق
گرمای خورشید
چلچراغ
سکوت
نه تو عاشق شده ای
فلبت را ربوده ام
دلم را
و من همیشه فریادم
زبان احساسم
شام تا شام
بیات عشق
همیشه عاشق
آغاز
دو چشمت
خانه دوست کجاست
اهل حقم
توهم
کبر و غرور
سی سال حماقت
آدم و حوا
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By SlideTheme :.