دیوان سودمند

مجموعه اشعار صلاح الدین احمد (سودمندیان ) لواسانی

خانه دوست کجاست

هندی
دیوان سودمند مجموعه اشعار صلاح الدین احمد (سودمندیان ) لواسانی

خانه دوست کجاست

 
 
 

يک نفر گفت به من

 خانه دوست کجاست

 من نگاهش کردم

 گفتمش چشم شماست

 خنده اي کرد و گذشت

 آنطرف تر ايستاد

 بر تن باد نوشت

خانه اش قلب شماست



موضوعات مرتبط: اجتماعیاتکشکول متفرقه جاتدر رسای دوستان

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 22:58 | نویسنده : هندی |

اهل حقم

 
 
 

من نه هفت تیر دارم و ، نه چماق

اهل حقم ، نی ام ز اهل شقاق

کار من ره گشایی است و کمک

بهر در ماندگان و اهل وفاق

دست من  با  ادب کند  تحریر

پاسخ رهروان  قوم نفاق

نیک حالم ، به جان کنم شادی

در سرا و چه در کنار اتاق.

من برایت کمی شفا خواهم

با کبابی واندکی ز سماق


موضوعات مرتبط: گوناگونکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 22:21 | نویسنده : هندی |

وصيتنامه

 
 

نميدانم چرا ؟

اما گرفته بغض

مجراي گلويم را

و ميخواهم بگويم

واپسين حرفم.

كه شايد ...

خود وصيتنامه اي باشد.

براي

اين تن ، تنها .




موضوعات مرتبط: کشکول متفرقه جاتعارفانه هاکفریاترادیو شما _ دکلمه شاعر

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 1 خرداد 1400 | 22:10 | نویسنده : هندی |

زندگی کن

 
 
 

این چه دنیایی است.
دائم اشگ وخون
می سرایند شاعرانش
ازجنون

گاه از ماندن
حکایت می کنند.
گه به لب
انا الیه راجعون

شاد باشید و
سلامت درجهان
دور باشید از
پریشان فکر دون.



موضوعات مرتبط: اجتماعیاتگوناگونکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 22:0 | نویسنده : هندی |

فاش می گویم

 
 
 

فاش می گویم که این پندی رواست

خنده بر هر درد بی درمان دواست

گریه بانی هزارو یک مرض

خنده حلال دو صد چندان بلاست

اشک می شوید غبار چشم را

خنده داروی دل هر ابتلاست

خنده کن در زندگانی روز و شب

خنده بر هر غصه و ماتم دواست


موضوعات مرتبط: اجتماعیاتگوناگونکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 21:59 | نویسنده : هندی |

تو چطوری موسیو؟

 
 
 

 

گفته بودی، به رفیقم مَتیو

قاطی کردی مثه موج رادیو

نداری تو خونتون  بار بی کیو؟

 

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

 ************************

 

آسمون ، ریسمون و می بافی به هم

میگی از معامله های ، بیش و کم

انگاری ، تموم شده  ،  قِصه ی غم

  

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

************************* 

 

شده بد  ، دور و زمونه می دونی

غصه رو، تو چشم  مردم می خونی

من میگم دروغکی ، تو می دونی

 

ما که خوبیم . تو چطوری ؟ موسیو

************************* 

 

جوونا خسته و دربدر شدن

یتیما ، بی کس و بی پدر شدن

دعا ها ، کم جون و  بی اثر شدن

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

************************* 

 

دیگه نیس ، گاو نر و مرد کهن.

نون دوزاری شد ، هزار تومن.

همه ،اهل ادب و شعر و سخن.

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

 *************************

 

الغرض ، گشته ز مردان خدا

با هزاران  افه و عور و ادا

این زمونه ، پُرٍ  اَز ، دزد و گدا

 

ما که خوبیم . تو چطوری  موسیو؟

 ****************************

 


موضوعات مرتبط: گشتانه - ترجیع بند مربعاجتماعیاتکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:24 | نویسنده : هندی |

پنج گنج

 
 
 

چون بدانی اصل و مغز این سخن

آگهی یابی ، ز اسرارکهن

جامه ای زیبا ، ز معنی دوختند

دُر و گوهرها درآن اندوختند

سالها بردند ، بس سختی و رنج

تا بنا بنهاده شد ، آن پنج گنج


موضوعات مرتبط: اشعار کلاسیککشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:22 | نویسنده : هندی |

مرکز باران

 
 
 

برگشته ام امروز ، از مرکز باران
درجمع سیمین ساق  ،درمحضر یاران

 

یک هفتۀ زیبا ، با جنگل و دریا
با ساحل و بیشه ،با خواب و با  رویا

 

رفتم به ماسوله ، زیبا و سرپا بود
هرسو نظرکردم ، پرشور و غوغا بود

 

در راه شهر رشت ، با نادر و هومن
دیدم بهشتی سبز ،کو نام آن فومن

 

عطرنفس هاشو ، ماندیم  و بوییدیم
در هر طرف هرسو ، یک شاخه گل چیدیم.

 

تا انزلی رفتیم ، با شور و با امید
تا ساحل دریا ، با ناصر و ناهید

 

مرداب زیبا و نیلوفرآبی
مسحور ومستم کرد ، پروازمرغابی

 

از بهر دیدار ، آن یاور دیرین
آن میر کاتوزی ،آن شاعرشیرین

 

باز آمدم تا رشت ،در محضرش قبراق
گفتیم و پرسیدیم ، از سایت سیمین ساق

 

القصه این سوغات ، تقدیم می گردد
شرح سفر بعدا ، تقویم می گردد

 

اینک به تصویری ،دلشاد تان سازم
با ساحل و دریا ،همرازتان سازم


 


موضوعات مرتبط: اجتماعیاتکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:21 | نویسنده : هندی |

طفل درون

 
 

 

با منش طفل درون ، اینگونه بازی می کند

می سراید شعر طنز و ، بیت سازی می کند

 

گاه  عارف  میشود ، با عارفان ور می رود

گه سراید شعرنو ،از قافیه درمی رود

 

یک دمی جاهل شود ، تمرین لاتی می کند

یا سیاسی می شود ، یکباره  قاطی  میکند

 

می رود گاهی فضا ، با رهروان دوستی

می کَند. در شغل دباغی ، ز یاران پوستی

 

الغرض این طفل ، بازی خورده ظالم بلا

می شود هردم  به نوعی ، در مسیری مبتلا

 


موضوعات مرتبط: اجتماعیاتگوناگونکشکول متفرقه جات

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:16 | نویسنده : هندی |

کی ، با کی

 
 
 
 

گشته غوغا میان کی ، با کی

ماه شب تاب  و کرمک ، خاکی؟

 

آنکه جانش ز تیرگی، آجین         

بوده از آن منیر شب ، شاکی

 

که چرا بی اجازه می تابی           

بر شب  تیره ام ، به  چالاکی

 

نور تو می کند ، مرا رسوا        

هرچه  زشتی و آنچه  نا پاکی

 

چشم من تیره از سیاهی ها       

جان تو روشن است و افلاکی

 

کار من طعمگی به دریا شد       

کار تو صیدِ عشق و سماکی

 

می برم رنج  وغصه مینوشم    

می رسم عاقبت من  به هتاکی

 

الغرض  عقده ها گشودندم    

 در مقام راوی  و حاکی



موضوعات مرتبط: اجتماعیاتگوناگونکشکول متفرقه جاتدر مذمت نا اهلان

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 | 15:15 | نویسنده : هندی |

مجموعه اشعار صلاح الدین احمد لواسانی

تاريخ : چهار شنبه 14 بهمن 1399 | 17:0 | نویسنده : هندی |
تلمذ
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 76 الی .....
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 51 الی 75
تک بیت های عاشقانه سری دوم _ شامل ابیات 26 الی 50
تک بیت های عاشقانه _ سری اول _ شامل ابیات 1 الی 25
جان بسر
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 7
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - بچه محل
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 6
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 5
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 4
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 3
بداهه فرمودند ، عرض کردم - 2
بداهه فرمودند ، عرض کردم -1
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - ما چه لایق
بداهه استاد نفرمودند ، بنده عرض کردم - شاخ سبیل همایونی
حس خوبی است حس تهرانی
باید ببینم تا به کی
زمستان رفت وماندت رو سیاهی
خدا رحمت کند سیمین ما کو؟
قصه فیل و آن شب تاریک
منم و لا اله الا او
به گمانم که عاشقت هستم.
بگو از جان ما چه می خواهی؟
چون چربی و قند و اوره بالاست
سر راهت
تو تنها نیستی
من آدمم
تنهایی ممتد
مسلخ عشق
گرمای خورشید
چلچراغ
سکوت
نه تو عاشق شده ای
فلبت را ربوده ام
دلم را
و من همیشه فریادم
زبان احساسم
شام تا شام
بیات عشق
همیشه عاشق
آغاز
دو چشمت
خانه دوست کجاست
اهل حقم
توهم
کبر و غرور
سی سال حماقت
آدم و حوا
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By SlideTheme :.